جلائیان | شهرآرانیوز؛ ۱۴ مردادماه حدود ساعت ۲۱:۳۰ بود که یک شهروند، جسد مردی سی وپنج ساله را در کنار خیابان پیدا کرد. او بلافاصله به کلانتری شفا رفت و پلیس را در جریان ماجرا گذاشت. لحظاتی بعد با حضور پلیس بالای سر این جسد که هنوز گرم بود، مأموران متوجه شدند که جسد کشف شده در نزدیکی کلانتری متعلق به همان مرد جوان است که همسر، باجناغ و خواهرزنش چند بار برای اعلام مفقودشدن و پیگیری گم شدنش به کلانتری آمده بودند.
لحظاتی پس از پیداشدن جسد، درحالی که دکتر صادق صفری، قاضی ویژه قتل، هم در مسیر رفتن به صحنه کشف جسد بود، همسر و باجناغ مقتول یک بار دیگر به کلانتری رفتند. مأموران که به آنها مشکوک شده بودند به جای همدردی و دادن خبر کشف جسد به آن ها، قاضی ویژه قتل را در جریان حضور مجدد همسر و باجناغ مقتول به کلانتری قرار دادند. صفری با بهره بردن از تجربیاتی که در پروندههای جنایی مشابه داشت، از مأموران خواست آنها را به عنوان دو مظنون اصلی قتل این مرد دستگیر کنند.
تصمیمی که خیلی زود درستی آن پس از مشاهده جسد این مرد جوان که کفش به پا نداشت، اما در خیابان پاهایش تمیز بود و آثار کبودی طناب روی دستانش دیده میشد، اما دستانش آزاد بود، خون مردگی روی لبها و گردنش وجود داشت، اما چیزی روی صورتش نبود و همچنین شنیدن سخنان متناقض همسر و باجناغ مقتول به درستی آن مطمئن شد.
پس از کشف جسد مرد جوان در کنار جدول، قاضی ویژه قتل دستور دستگیری همسر، باجناغ و خواهر همسر مقتول را به عنوان سه مظنون اصلی صادر کرد. هر سه این متهمان به طور جداگانه در مقابل بازپرس ویژه قتل حاضر شدند و ماجرا را به شکلی تعریف کردند.
همسر مقتول که میکوشید وانمود کند که از سرنوشت شوهرش اطلاعی ندارد، ابتدا ماجرا را این طور بازگو کرد. «من و خواهرم در خانه بودیم. همسرم با دستانی بسته و بسیار عصبانی ناگهان وارد خانه شد. او آن شب بسیار عصبانی بود و با ما دعوای سختی کرد. به شوهرخواهرم اطلاع دادیم و او آمد، اما همسرم از خانه بیرون رفت و ما دیگر از او خبری نداشتیم. نمیدانیم از چه چیزی این قدر عصبانی بود و وقتی بیرون رفت چه اتفاقی برایش افتاد.»
پس از همسر مقتول، نوبت به باجناغ او رسید که به عنوان دومین مظنون اصلی این پرونده در اتاق بازپرسی حاضر شد و به سؤالات تخصصی و فنی صفری پاسخ داد. او درباره آن شب که باجناغش کشته شد این طور گفت: «من سر کار بودم. همسرم و خواهرش با من تماس گرفتند که باجناغم با عصبانیت زیاد به خانه آمده و آنها را کتک میزند. من هم دست از کار کشیدم و به سمت خانه آنها رفتم. وقتی برای آرام کردن باجناغم رفتم و اینکه به آنها دیگر حمله نکند، هرطوری بود دستانش را بستیم. پس از این کار، او آرام شد و به خواست خودش برای اینکه هوایی بخورد، دستانش را باز کردیم و از خانه بیرون رفت.».
به دنبال این اظهارات متناقض، بازپرس ویژه قتل در ابتدا از پزشکی قانونی خواست هرچه زودتر با انجام آزمایشهای مختلف به ویژه سم شناسی روی پیکر مقتول، علت مرگ این مرد جوان را اعلام کند و هم زمان جلسات بازپرسی از متهمان را ادامه داد.
همسر مقتول که پس از کشف جسد شوهرش در بازداشت موقت است، در آخرین جلسه بازپرسی خود پس از اینکه شنید به زودی پاسخ آزمایشهای پزشکی قانونی خواهد آمد و نقش همه در مرگ شوهرش معلوم خواهد شد، در مقابل صفری ایستاد و گفت: آن شب شوم، من و خواهرم در خانه بودیم. شوهرم با عصبانیت زیاد وارد خانه شد و شروع به کتک زدن ما کرد. خواهرم به شوهرش زنگ زد و ماجرا را تعریف کرد. او به من گفت چهار تا قرص کوازپام به او بده تا من میرسم.
من هم همین کار را کردم و قرصها را به او دادم. تا شوهرخواهرم رسید همسرم دیگر آرام شده بود. ما چشمان او را بستیم. سپس دستان و دهانش را بستیم تا اگر به هوش آمد، دوباره دعوا راه نیندازد. بعد از چند دقیقه به سراغش که رفتیم دیدیم تکان نمیخورد. خواستیم او را به بیمارستان برسانیم، اما در طول راه، چون شوهرم نفس نمیکشید ترسیدیم.
او را همان جا رها کردیم. خود ما هم آن طرف خیابان ایستادیم و نگاه میکردیم. من خواستم با اورژانس تماس بگیرم، اما شارژ تلفنم تمام شد. بعد به سراغ یکی از عابران در خیابان شفا رفتم. تلفن او را گرفتم و با اورژانس تماس گرفتم. بعد که دیدیم اورژانس و پلیس آمدند به همراه شوهرخواهرم به کلانتری رفتیم. این تمام ماجرا بود.
پس از اعترافات این زن، نوبت به مردی رسید که متهم به قتل باجناغش بود. او نیز با رد داستانی که پیش از دستگیری برای پلیس تعریف کرده بود در جلسه بازپرسی گفت: من به همسر مقتول نگفتم به شوهرش قرص بدهد. همسر من و خواهرش وقتی من سرکار بودم تماس گرفتند. آنها گفتند به خانه بیا که باجناغت عصبانی است و ما را کتک میزند. من هم بلافاصله حرکت کردم. وقتی به خانه آنها رسیدم دیدم باجناغم بیهوش روی زمین افتاده است.
از همسرش خواستم چشمانش را ببندد تا حضور من در خانه اش منجر به ایجاد سوءتفاهم نشود. پس از اینکه چشمانش را بستند، به اتفاق هم دستان و دهانش را بستیم. پس از چند دقیقه، اما متوجه شدیم او حرکت نمیکند. میخواستیم ببریمش بیمارستان، اما ترسیدیم و کنار خیابان رهایش کردیم. این تمام ماجرا بود.»
با توجه به اعترافات این متهمان، خواهر همسر مقتول که نقشی در قتل نداشته از زندان آزاد شد. ادعای متهمان برای تماس با اورژانس بررسی شد و معلوم شد آنها با تلفن یک شهروند این تماس را انجام داده اند. باوجوداین تحقیقات جنایی درباره قتل مرد جوان، تا اعلام آزمایشهای پزشکی قانونی و روشن شدن اینکه علت مرگ مرد جوان خوردن قرص بوده یا خفگی به دلیل بسته شدن راه تنفسی تا مشخص شدن پاسخ آزمایشهای پزشکی قانونی ادامه خواهد داشت.